01: 18 بعد از ظهر
ــــــــــــــــ
به شدت تعجب میکنم؛ آیا کوهها سختترند یا قلبهای بندگان؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ،
خداوند تعالی میفرماید:
{لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا القرآن عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ} صدق الله العظيم [الحشر:۲۱]
به شدت تعجب میکنم؛ آیا قلب بندگان سختتر است یا کوهها؛ بندگانی که بیان حق امام مهدی حقی که در انتظارش بودند باعث خشوع وشکاف قلبشان نمیشود(و در قلبشان نفوذ نمیکند)؟ تا جایی که وقتی حقّ را برایشان آورد اکثر مسلمانان مؤمن به قرآن عظیم از حق اکراه داشته و از حقّ رومیگردانند؛ مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و بعد از آن که برایش روشن شد این حقّ است و راه راست-صراط مستقیم- را نشان میدهد؛ آن را تصدیق کند.
در پیشگاه خداوند و برای پروردگار شهادت میدهم من امام مهدی خلیفه خدا هستم و خداوند به حق مرا برشما برگزیده است. خداوند ملک خود را به هرکس که بخواهد عطا مینماید و خداوند واسع علیم است. خداوند زا میان شما خلیفهای برگزیده وبرهان خلافتش این است که مرا از نظر علمی برشما برتری داده. ای علمای امت اسلام در میان شما کسی پیدا نمیشود که از قرآن عظیم با من مجادله کند وبا برهان علمی قاطع بر او غالب نشوم. من در تمام موارد اختلافات به حق میان شما حکم میکنم؛ تا جایی که مؤمنان به قرآن عظیم از قضاوت حقی که میان آنها شده در قلب خود حرجی احساس نکرده و کاملا تسلیم آن گردند. سزاوار نیست که من با نظر شخصی و سرخود میان شما حکم کنم که در این صورت هیچ چیز در برابر خدا به کار من نخواهد آمد. همانا که من حکم حقّ پروردگارم را همان طورکه خداوند در قرآن عظیم به من نشان میدهد و ازمحکمات قرآن عظیم استنباط کرده و برایتان میآورم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّآ أَنْزَلْنَآ إِلَيْكَ الْكِتَابَ بالحقّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاس بِمَآ أَرَاكَ اللَّهُ وَلاَ تَكُن لِلْخَآئِنِينَ خَصِيماً} صدق الله العظيم [النساء: ۱۰۵]
من درمورد بسیاری از اختلافات شما حکم داده و آنها را تشریح کردم اما متذکر نشدید؛ ای علمای امت وپیروانشان شما را چه میشود که قلبهایتان در برابر حقّ خاشع نمیشود و تسلیم نشده و به حقّ آمده ازنزد پرورگارتان اعتراف نمیکنید؟ مگر شما به قرآن عظیم ایمان ندارید؟ یا به علت مرور زمان؛ قلبهایتان سنگ ویا سختتر از سنگ شده است؟ مگر خداوند شما را نهی نکرده است تا مانند اهل کتاب نباشید که در گذشته انبیاء برای آنان برانگیخته شد و سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت تا جایی که حق آمده از نزد پروردگارشان را فراموش کرده و نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید![اشاره به آیات کریمه سوره الحدید: ... لَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿١٦﴾ وسوره مریم: فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ﴿٥٩﴾]. ای جماعت مؤمنان! حال این شما هستید که همان اتفاق برایتان رخ داده و قرآن را مهجوررها کردهاید. از زمان نزول قرآن بر محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – تا برانگیخته شدن امام مهدی؛ زمان زیادی بر شما گذشته است. زمانی طولانی گذشته و قلبهایتان سخت گردیده و در برابر بیان حق ذکر خاشع نمیشود. سخن خداوند برایتان آورده میشود که متوجه مؤمنان امروز است که انتظار برای امام مهدی منتظر برایشان طولانی شد. خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الحقّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ(۱۶)} صدق الله العظيم [الحديد]
ای جماعت علمای امت و پیروانشان! من با کلام خداوند و پروردگار عالمیان با شما سخن میگویم که در کتاب محفوظ از تحریفش آمده و حجت خداوند بر محمد رسول الله و حجت خدا برشماست؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْئَلُونَ} صدق الله العظيم [الزخرف: ۴۴].
آیا میدانید چرا گفتم: صدق الله العظیم؟ چون این کلام خداوند است نه سخنان و گفتههای علمای شما که از روی ظن و گمان سخن میگویند در حالی که ظن کسی را از حق بینیاز نمیکند. آیا منتظر کلامی هستید که از کلام خدا بهتر باشد؟ مگر محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - به شما خبر نداد که برتری (رجحان ) قرآن عظیم نسبت به دیگر کلامها مانند رجحان و برتری خداوند نسبت به مخلوقاتش است؟ رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:
[من شغله قراءة القرآن عن مسألتي وذكري أُعطي أفضل ثواب السائلين، وفضل كلام الله على سائر الكلام كفضل الله على خلقه].
[ هرکس قرائت قرآن او را مشغول کرد واز درخواست کردن از درگاه من و ذکر من باز ماند؛ ثوابی بیش از درخواست کنندگان به او عطا میکنم و برتری و رجحان کلام خدا نسبت به دیگر کلامها مانند رجحان و برتری خداوند نسبت به مخلوقاتش است]
آیا تفاوت عظیم میان خدا و مخلوقاتش را نمیبینید؟ پس بعد از سخن و آیات خداوند به چه چیزی ایمان میآورید؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{تِلْكَ آيات اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بالحقّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآياتهِ يُؤْمِنُونَ (۶) وَيْلٌ لِّكلّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ (۷) يَسْمَعُ آيات اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثمّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بعذابٍ أليمٍ (۸)} صدق الله العظيم [الجاثية].
و اهل سنت از این که با قرآن عظیم برایشان حجت میآورم غمگین و محزون میشوند؛ میدانم اگر تنها با سنت – حقّ و باطلش- برایشان حجت بیاورم ودر هیچ امری با آنان مخالفت نکنم؛ مرا به دوستی میگیرند. شیعیان هم همین طور؛ اگر فقط با روایات اهل عترت با آنها محاجه کنم وبا کتابی که از نزد خدا نیست به خداوند افترا بزنم و بگویم این کتاب فاطمة الزهراء است؛ آنها مرا دوست خود میگیرند؛ اما شایسته و سزاوار حقّ نیست که پیرو امیال شما اهل سنت و شیعیان و تمام مذاهب و فرق اسلامی گردد.
یا ایها الناس! من امام مهدی حق پروردگار عالمیان هستم که خداوند به حق مرا بر شما برگزیده و خلیفه شما قرار داده است و در علم بیان قرآن مرا فزونی بخشیده است؛ و اگر تمام علمای انس و جن از اولین تا آخرینشان؛ چه زنده و چه مرده همگی دریک میدان جمع شده و با این قرآن عظیم با من محاجه کنند؛ خداوند با بیان حق قرآن عظیم و برهان قاطع، مرا بر همه آنان مهیمن میگرداند؛ تا بر سر دو انتخاب بمانند؛ یا حقّ را تصدیق کنند و یا سرباز زده و عقبگرد کرده و کافر شوند؛ و خداوند میان من و کسانی از آنان که حق آمده از نزد پروردگارشان را انکار میکنند؛ حکم میکند که خداوند خیر الحاکمین است.
ای امت اسلام؛ ای حجاجی که هر سال فوج فوج به زیارت بیت الله الحرام میروید؛ شایسته نیست جز به حق به خدا نسبت دهم؛ آن خبر بسیار بزرگی که مردم از آن روگردانند؛ سیاره جهنم است که خداوند درحیات دنیوی آن را در کمین روگردانان قرار داده و در حیات اُخروی بازگشتگاهشان خواهد بود.
ای جماعت انس؛ قسم به خداوند العلی العظیم البرّ الرحیم العفو الکریم؛ خداوندی که بر صراط مستقیم است و استخوانهای پوسیده و پراکنده را زنده میکند و این قرآن عظیم را نازل فرموده؛ من امام مهدی منتظر حق پروردگار عالمیان هستم و لعنت خدا- به تعداد ثانیههای دهر و ماه از اول عمر تا آخرین روز؛ روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار میگیرند- برمن باد اگر دروغ گفته و مهدی منتظر حق خداوند واحد قهار نباشم. از خدا بترسید. شما امام مهدی حق پروردگار را برنمیگزینید؛ چون شما تقسیم کننده رحمت پروردگار نیستید تا ما را ازمعرفی کردن و تعریف شأنی که درمیان شما داریم؛ محروم کنید؛ گفتید من چنین حقی ندارم و من در پاسختان میگویم: بلی به خداوند بزرگ قسم نه من حقّ دارم خلیفه خدا در زمین امام مهدی را برگزینم نه شما؛ همان طور که ملایکه مقرب حق نداشتند در شأن انتخاب خلیفه خدا به معارضه برخیزند. خداوندی که انتخاب خلیفه خدا در زمین به او اختصاص دارد؛ تنها اوست که او مالک آسمانها وزمین است و نه از شما و نه از ملایکه در مورد انتخاب و برگزیدن خلیفه نظر نمیخواهد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ } صدق الله العظيم [البقرة].
آیا شما از ملایکه خداوند که حقّ دخالت درامر انتخاب خلیفه پروردگار را نداشتند؛ داناترید؟ ندیدم که خداوند سخنی در مذمت ملایکه گفته باشد، جز زمانی که در امر انتخاب خلیفه پروردگار دخالت کردند و این امری است که تنها مختص خداوند است نه بندگانش و برای همین خداوند به ملایکه میفرماید در گفتن این سخن صادق نیستند:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نسبِّح بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ}،
و میخواهند خداوند خلیفهای که صاحب آن درجه عالی است از میان آنان برگزیند چون ملایکه را برای خلافت فراگیر و شامل شایستهتر از جن و انس میدانند وبا این سخن با خدا محاجه کردند:
{وَنَحْنُ نسبِّح بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ}
ولی خداوند چیزی را میداند که آنها نمیدانند. خداوند اراده نمود به آنها بیاموزد که امر انتخاب خلیفه مختص پروردگار است؛ پس دانش بیشتری به خلیفه منتخب خود عطا نمود و آن را برهان خلافت تمام خلفای خداوند ازاولین تا آخرین خلیفه قرار داد. خداوند اراده نمود از طریق خلیفهای که بر آنان برگزیده بود در برابرشان حجت بیاورد و لذا دانش بیشتری به او عطا کرد و ملایکه و آدم را در میدان فزونی علم به محک گذاشت تا اگر دانش وعلمشان بیش از آدم بود؛ راست گفته باشند. خداوند تعالی فرمود:
{وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كلّها ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كنتم صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سبحانكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السموات وَالأرض وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كنتم تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای علمای امت؛ اگر ملایکه حقّ تقسیم رحمت خدا را ندارند و این خداست که ملک خود را به گونهای که بخواهد و به هرکسی که خود اراده میکند میدهد؛ شما چه حقی در این امر دارید؟ این قاعده خلافت در تمام زمانها و مکانهاست. انبیاء هم حق ندارند به جای خداوند؛ خلیفه خدا را انتخاب کنند؛ این خداوند است که پروردگار ملکوت است نه کس دیگر. لذا احدی جز خداوند؛ حقّ انتخاب خلیفه را ندارد سبحانه و تعالی علواً کبیرا! و هیچ کس حقّ ندارد خود را برای خلافت محقّتر بداند، نه ملایکه و نه احدی از انس و جنّ. به خلیفه خداوند طالوت بنگرید؛ با این که او تنها خلیفه بنیاسراییل بود؛ اما آنها حق معارضه در انتخاب کسی که به عنوان خلیفهی آنان انتخاب شده بود را نداشتند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٤٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
این چیزی است که ما درمورد قاعده انتخاب خلیفه در کتاب میدانیم؛ ولی قاعده شما اهل سنت کاملا برعکس قاعده خداوند در کتاب است. قاعده شما این است:
اولاً: این که امام مهدی از شأن خود به شما خبر دهد و بگوید من خلیفهای هستم که خداوند برشما برگزیده و از نظر علمی دانش مرا بر شما فزونی بخشیده تا برهان خلافتم باشد را براو حرام کردهاید؛ اگر مؤمن باشید...
ثانیاً: فتوای این شما هستید که در این مورد حکم کرده و میگویید فلانی تو امام مهدی منتظری و به زور،چه بخواهد و چه نخواهد با اوبیعت میکنید؛ به شما اهل سنت میگوییم همان طور که به تفصیل برایتان شرح دادیم، مگر این بر خلاف قاعده انتخاب خلیفه خدا در زمین درآیات محکم قرآن عظیم نیست؟ آیا فکر نمیکنید؟ عقیده شما مخالف قاعده انتخاب خلیفه در ایات محکم قرآن و مخالف عقل و منطق است.
ممکن است یکی از علمای اهل سنت بخواهد سخن مرا قطع کرده وبگوید:" صبرکن صبر کن ای امام ناصر دروغگوی گستاخ! تو مهدی منتظر خلیفه خداوند واحد قهار نیستی؛ این ما مردم هستیم که تصمیم میگیریم خلیفه خدا بر مردم کیست؛ همان طور که در اخبار منتقل شده ازصحابه (الأثر) آمده؛ مهدی منتظر خودش نمیگوید من مهدی منتظرم و هرکس چنین سخنی را بگوید دروغگویی گستاخ است" امام ناصر مهدی منتظر در پاسخ او میگوید: مگر از ذکر-قرآن عظیم- قاعده خلافت بر بشریت را برایتان بیان نکردم؟ ای جماعت اهل سنت و شیعیان؛ اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ ای کسانی که با احادیث وارده از شیطان رجیم که از نزد خدا نیست و برخلاف آیات محکم قرآن عظیم است، از صراط مستقیم گمراه شده و دیگران را هم گمراه کردهاید. اگر ناصر محمد یمانی دروغگویی گستاخ است و مهدی منتظر نیست؛ بیان حقّی برای ذکر –قرآن- بیاورید که بهتراز بیان امام ناصر- که از نظر شما دورغگویی گستاخ است -باشد ؛ اگر راست میگویید... ای جماعت شیعیان و اهل سنت به خودتان دروغ نگویید. به خداوند العلی العظیم قسم که از راه راست منحرف شده و امتهای کثیری را هم به گمراهی کشاندهاید و گمان میکنید حق باشماست در حالی که هیچ کدامتان چیزی ندارید؛ مثل شما مانند یهود و نصاری است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿١١٣﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
بلکه والله نفرت شما نسبت به هم بیش از نفرت و اکراهتان نسبت به یهودیان است!! خدا شما را بکشد؛ که امتتان را خوار کردید. اگر در مسیر حق بودید خداوند بین قلبهایتان الفت برقرار میکرد. ولی مثل شما مثل یهود و نصاری است. همگی از حقّ روگردانده و خداوند دشمنی و کینه به قلبهایتان افکنده است و امیدوارم خداوند قبل از آن که ارتباط قلبی شما به کل قطع شود و قلبهایتان را پاره پاره کند و کارتان به سعیر-جهنم- بکشد؛ نجاتتان دهد. خداوند مرا به عنوان رحمتی برای بندگان برانگیخته ولی شما میان مردم و رحمت خداوند جدایی انداخته و آنها را به ناحق سردرگم کردهاید. شیعه میگوید امام مهدی محمد بن حسن عسکری و اهل سنت میگویند امام مهدی محمد بن عبدالله و من به شما میگویم: آیا نمیبینید نه اهل سنت چیزی در دستشان است و نه شیعیان؟ اسم امام مهدی؛ محمد نیست؛ بلکه ناصر محمد است مبتدأ و خبر( یعنی حکم مسند الیه دارد و خبراز کارش میدهد) سزاوار نیست نام امام مهدی محمد باشد؛ چون اگر نامش محمد باشد؛ بر اساس عقیده باطل شما قرار است ناصر و یاری دهنده چه کسی گردد؛ اگر راست میگویید؟ لذا محمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – در مورد نام امام مهدی میفرماید: [ يواطئ اسمه اسمي ].
ای خردمندان چرا از التواطؤ سخن به میان آورده شده؟ چون امام مهدی حقّ برای یاری به محمداً رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – میآید: ناصر محمد؛ چرا که حدیث حق محمد رسول الله مثل حدیث شما بی محتوا نیست؛ بلکه حدیث حقی است که توسط "شدید القوی"-جبریل-از نزد خدا آمده است و خداوند حکمت بالغه بسیار بزرگی دارد تا به وعده خود به رسولش محمد ؛ به حق وفا کند و با عبدش نورش را علی رغم میل و اکراه مجرمان به ظهور برساند.
هم چنان از اواخر ماه محرم ۱۴۲۶ تا اواخر محرم ۱۴۳۰ که تاریخ صدور این بیان است؛ من از راه اینترنت جهانی و میز جهانی گفتوگو برای تمام بشریت که وسیله مهدی منتظر حق است؛ شما را صدا کرده و ندا میدهم ولی علمای سنت و شیعه جوابی نمیدهند. من نه بر شما و نه برکسانی که شما را به دوستی گرفته و یاری و حمایتتان میکنند صلوات نفرستاده و دعا نمیکنم تا این که به صورت کامل تسلیم آیات محکم قرآن گردید شوید؛ مگر انحراف از حق از قلبهایتان برود و خداوند و ملایکه و بندگان صالح او –اگر در این زمینی که مملو و از ظلم و جور شده است وجود داشته باشند-را بر شما شاهد میگیرم که شما را به میز گفتوگو که نعمت بزرگ خداوند برای شماست دعوت میکنم
و هر عالمی میتواند در حالی که در منزلش است بر سر میز گفتوگو مهدی منتظرحاضر گردد و با افکارش با او مجادله کند؛ و مهدی منتظر شرطی جز این ندارد که به قرآن عظیم ایمان داشته باشید. شاید یکی از علمای شیعه یا اهل سنت بخواهد بگوید:" ای کسی که به زعم خود میگویی امام مهدی هستی؛ چه کسی به تو گفته که ما به قرآن عظیم ایمان نداریم؟" امام مهدی حق پروردگارتان در پاسخ میگویم: آیا نمیبینید شما واقعا مانند یهود نصاری شدهاید که گفتند شنیدیم و عصیان میکنیم؟ شما به قرآن عظیم ایمان دارید ولی حتی اگر یک تریلیون برهان از محکمات قرآن برایتان بیاوریم ؛ حتی از آیات محکم آن نیز روگردانده وحدیث و یا روایتی برخلاف یک تریلیون برهان از محکم قرآن میآورید و سپس گمان میکنید به قران ایمان دارید ولی کافر شده و به گذشته خود برگشتید و از محکمات قران پیروی نمیکنید.
به خداوند واحد قهار قسم خطر شما برای مسلمانان؛ از فتنه مسیح دجال بیشتر است چون با احادیثی که مخالف آیات محکم قرآن عظیم هستند؛ مردم را از حق بازمیدارید ولی به زعم خود به قرآن ایمان دارید. هم چنین با سکوت و روگردانتان مردم را از حق بازمیدارید و بشریت سادهلوح مهدی منتظر حق پروردگارشان را تصدیق نمیکنند تا شیعه وسنّی مرا تصدیق کنند. پس به مردمان ساده لوح؛ کسانی که تفکر نکرده و مانند چهارپایان هیچ عقلشان را به کار نمیگیرند میگویم: مهدی منتظر حق پروردگارتان این شرط شما را درک نمیکند؛ اگر به ناحق به خداوند افترا زده و بگویم امام محمد بن حسن عسکری هست؛ اهل سنت خشمگین شده و مرا به شدت لعنت میکنند. و اگر بگویم امام محمد بن عبدالله هستم؛ شیعه از دست من خشمگین شده و لعنتم میکنند؛ و اگر چنین کنند تنها خودشان را لعنت کردهاند و اگر از آیات محکم قرآن عظیم روبرگردانند به جهنم –سعیر- میورند.
تکرار کرده باز تذکر داده و میگویم ای علمای اهل سنّت و شیعه اثنی عشری و ای تمام فرق اسلامی؛ بیایید تا در اختلافات میان شما حکمیت کنیم به شرطی که حکم حق را از آیات محکم قران برایتان بیارویم واین وعده دروغ نیست. هرکس قلبش از آیات محکم قرآن منحرف باشد و از متشابهات که ظاهری شبیه روایات فتنه دارند پیروی کند؛ قلبش از حق منحرف است و خداوند میان من و کسانی که قلبشان منحرف است حکم خواهد کرد که خداوند خیر الحاکمین است.
و این سیاره عذاب است که نزدیک و نزدیکتر میشود ولی شما هنوز با ما مستکبرانه برخورد میکنید؛ اگراز امام ناصر محمد یمانی که با کلام خدا با شما محاجه میکند رو برگردانید؛ چه کسی در برابر خدا یاریتان میکند و بعد از کلام خدا به چه سخنی ایمان دارید؟
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
كتب هذا البيان شخصياً الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.