-1-
الإمام ناصر محمد الیمانی
01 - 06 - 2008 مـ
۱۲-خرداد-۱۳۸۷ه.ش.
10:25 بعد از ظهر
ــــــــــــــــــــ
به «الباحث عن الحقیقة» که درخواست مباهله و فتوای بیشتر در مورد اصحاب کهف را دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم، والصلاة والسلام على جدی وحبیبی وأسوتی محمد رسول الله وآله الأطهار وعلى جمیع المسلمین الذین لا یشركون بالله ربّ العالمین، وسلامٌ على المرسلین، ولا أفرق بین أحد من رسله وأنا من المسلمین، وبعد..
ای «الباحث عن الحقیقة»! از تو در شگفتم كه چگونه درخواست مباهله میكنی درحالیكه هنوز جستجوگر حق هستی. اگر به دنبال حق هستی، بدان كه مهدی منتظر حق را یافتی و از «حقّ» درخواست مباهله میكنی بدا به آنچه ایمانت به قرآن عظیم به تو امر میكند. زیرا كه من مهدی منتظر حق هستم و با بیان حق قران عظیم شما را مورد خطاب قرار میدهم و به رای خود قرآن را بیان نمیكنم كه بگویم اجتهاد كردم؛ بلكه بیان حق قرآن را از خود قرآن برایتان بازگو میكنم و همانند شما جرات ندارم كه آنچه را كه نمیدانم به خدا نسبت دهم زیرا كه این کارعمل کردن به دستور شیطان است نه دستور الرحمن و خداوند تعالی میفرماید :
{یا أَیهَا النّاس كُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ ۚ أنه لَكُمْ عَدُوٌّ مبین ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا یأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾}صدق الله العظیم [البقرة]
و خداوند در قرآن بر شما حرام كرده است كه آن چه را كه نمیدانید به خدا نسبت دهید و خداوند تعالی میفرماید :
{قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ ربّی الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْی بِغَیرِ الحقّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ ینَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۳﴾}صدق الله العظیم [الأعراف]
و ای «الباحث عن الحقیقه» ! شما ناصر محمد یمانی را تكذیب نمیكنی، بلكه آیات خداوند رب العالمین را تكذیب میكنی؛ زیرا خداوند گفته است كه اصحاب كهف سه نفر هستند و ناصر محمد یمانی نیز به اذن خداوند همان را گفته است و این گفته كه ناصر محمد یمانی و پیروانش آن را بیان کردهاند، تیری در تاریکی نیست بلکه بر حق است و خداوند نمیگوید كه گفته ناصر محمد یمانی و پیروانش بدون دلیل بوده است و گفته ناصر محمد یمانی و پیروانش در آن زمان هنوز در علم غیب پنهان بوده است. بنابراین خداوند میٰفرماید :
{سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ}[الكهف:۲۲]
و خداوند نفرموده كه این گفته بدون دلیل بوده است، بلكه آنچه كه قبلا در مورد آنها گفته شده است را بی دلیل میخواند. پس بیا تا قبل از مباهله، علم بیشتری به شما بیاموزم شاید كه حق را ببینی و از آن تبعیت كنی اگر كه به دنبال حق باشی ، خداوند تعالی میفرماید :
{سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَیقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیبِ وَیقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}صدق الله العظیم [الكهف:۲۲]
ای «الباحث عن الحقیقه»! اگر در آیه تدبر كنی درخواهی یافت كه «اولین سخن» یعنی «خواهند گفت: سه تن و چهارمین آنها سگشان» كه قبلاً سخنی از آن درمیان نبوده و هنوز در علم غیب پنهان است، درست است و خداوند درباره این گفته از لفظ «رجم بالغیب» به معنی «بدون دلیل» نام نبرده، و این سخن درست و حقّ توسط مهدی منتظر حق و حزب او مطرح میشود. اما حرفهایی كه در آن زمان توسط یهود و نصاری گفته شد، همه بدون دلیل بود و تا آن زمان همه گفتهها، سخنان یهود و نصاری بوده است بنابراین فرموده خداوند به رسولش :
{وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿٢٢﴾}[الكهف]
یعنی در مورد آنها از احدی از اهل كتاب سوال نكن. و یك گفته در مورد اصحاب کهف باقی میماند و آن سخنی است كه در آن زمان در علم غیب بود و گفته نشده بود و خداوند نمیفرماید كه «گفته شده» بلكه خداوند تعالی میفرماید:
{سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ}
همچنین پروردگارم در قرآن تعداد آنها را برای شما بیان میكند و خداوند آنها را جز تعدادی قلیل نمیداند و نه اعدادی كه درباره تعدادشان گفته شده است و آن چه كه هنوز گفته نشده و مجهول است یعنی «كمترین» که اولین گفتار است حق است:
{سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَیقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیبِ وَیقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۲۲]
پس اگر در آیه تدبر كنی، درخواهی یافت كه خداوند شما را از گفته درست باخبر كرده است و فتوای آن هم در گفته خداوند تعالی است :
{قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}
وچه بسا جاهلینی كه آنچه را كه نمیدانند به خدا نسبت میدهند، بگویند كه منظور خداوند از «ما یعلمهم إلا قلیل» این است كه فقط تعداد كمی از مردم ازآنها آگاهند ولی خداوند به رسولش دستور داده كه بگوید: {قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}، پس فتوای خداوند به رسولش این دستور است كه بگوید: {قُل ربّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ}، یعنی خداوند از تعداد آنها آگاهتر است و عده آنها را جز «تعدادی قلیل» نمیداند. اینجا شخص متدبر درنگ كرده و میگوید : پس تعداد آنها اندك است، زیرا كه خداوند گفته است كه تعداد آنها از آنچه که گفتهاند کمتر است و خداوند تعداد آنها را اندك میداند؛ بنابراین تعداد آنها یا دوتاست که كمتر از همه ارقامی است كه گفته شده و یا این كه كمترین عدد ذكر شده است و آن :
{سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صدق الله العظیم
ولی جهت اثبات این گفته نیز به دلایل بیشتری نیاز است. پس باید به گفته خطاب كننده رجوع كنید كه چه تعدادی را مورد خطاب قرار میداد، هنگامی كه گفت: { ابعثوا أحدكم بورقكم هذه الى المدینة} یكی از شما [یکی از خودتان] را با این پول به شهر بفرستید؟ و این جا آشكار میشود كه او بیش از یك نفر را خطاب كرد و آنها دوتا بودند پس ثابت شد كه آنها سه تا بودند و گفته درست آن گفتهای است كه اهل كتاب [یهود و نصاری] آن را نگفتهاند و آن گفتهای است كه در علم غیب مجهول بوده است و اكنون بر زبان مهدی منتظر و حزبش جاری شد كه آنان سه تا هستند و سگ آنها چهارمی است و مهدی منتظر و حزب تصدیق كنندگان وی همان حزب حق هستند كه تعداد درست و داستان و زمان خوابشان را گفتهاند و به زودی آنها پیدا خواهند شد و آشكار خواهد شد كه تنها مهدی منتظر و حزب وی بر حق هستند و بنابراین خداوند میذفرماید :
{ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَی الْحِزْبَینِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۱۲]
و فقط مهدی منتظر و حزب وی هستند که زمان ماندن واقامتشان در غار و نامها و جایگاه و شأن آنها را از آغاز تا پایان درست بیان نمودند و اما سگشان را خداوند در رویا به من نشان داد که رنگ آن سرخ [مایل زرد] است و در روز خروجشان آن را خواهی دید و شما از جاهلانی هستی که علمی ندارند و چنانچه از اولوالالباب بودی که در قرآن تدبر مینمایند، حکمت ماندن اصحاب کهف را در فرمایش خداوند مییافتی آنجا که میفرماید:
{ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَی الْحِزْبَینِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۱۲]
{فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ} [الكهف:۲۱]
آنانی که قبلا اصحاب کهف را یافتند در مورد شأن و داستان و مدت خواب و نامهای آنان چیزی نمیدانستند و هر کدام از آنها بدون دلیل و از روی حدس و گمان چیزی میگفت و در مورد داستان آنها اختلاف داشتند سپس علمشان را به خالقشان واگذار کردند.
و امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی حكمت بقای آنها را برای شما بیان نمود و آن چیزی جز پیروی از امام مهدی منتظر حق و حزبش نیست، همان كه تعداد آنها و خواب اول و دوم و داستان و نامهایشان را بیان نمود، سپس خداوند رنگ سگ آنها را به من آموخت که زرد مایل به سرخ است و سیاه یا سفید نیست وما این نوع رنگ را سرخ شمرده و در بعضی جاها آن را زرد مینامند. مهم این است كه شما دانستید كه منظور من كدام رنگ است. هم چنین امام مهدی بیان نمود كه حكمت یافتن آنها [در گذشته] پنهان كردن آنها از دیدههاست چون آنها نشانهای از نشانههای [اشراط] بزرگ ساعت هستند و خداوند حكمت یافتن آنها را بیان كرده است: آنها تا زمان رسیدن نشانههای بزرگ ساعت مخفی و مستور خواهند ماند. و خداوند تعالی میفرماید :
{وكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَیهِمْ لِیعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیبَ فِیهَا}صدق الله العظیم [الكهف:۲۱]
و چه بسا جاهلان بگویند كه: «این حكمت و پند مختص آنهایی است كه اصحاب كهف را یافتند». پس به حق پاسخ میدهیم كه آنان كه اصحاب كهف را پیدا نمودند از سرگذشتشان و نامهایشان و حكمت بقایشان چیزی نمیدانستند. ولی دانستند كه حتما حكمتی الهی در كتاب خواهند داشت.
{فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ}صدق الله العظیم
و ای «الباحث عن الحقیقة»! بدان كه اصحاب كهف و الرقیم در استان «ذمار» در روستای «الأقمر» و در كهفی هستند که در مجاورت منزل مردی به نام محمد سعد قرار دارد و محمد سعد از ورودی كهف به عنوان انبار علوفه چهارپایان استفاده میكند. آیا بعد از این بیان، بیانی هست و به خداوند عظیم سوگند كه آنها در استان ذمار هستند. پس ای «الباحث عن الحقیقة»! جز با دلیل در مورد آنها اظهار نظر نكن كه ریسمان دروغ كوتاه است [الكذب حباله قصیرة» كه تو شبیه تردیدكنندگان و شككنندگان هستی كه مردم را از پیروی از حق باز میداری تا شكوتردید در دل تصدیقكنندگان بیاندازی، شاید كه از حق باز گردند. به خدا سوگند اگر چنین باشی جز خودت كسی را گمراه نمیكنی و داستان اصحاب كهف از آیات خداوند برای موقنین است طبق فرموده خداوند تعالی :
{وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیمِینِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آیات اللَّهِ مَنْ یهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ له وَلِیا مُرْشِدًا}صدق الله العظیم [الكهف:۱۷]
و اگر آنها را درجایی دیگر پیدا كردی، اگر راست میگویی آنان را به جهانیان نشان بده. شاید جسد مومیایی شدهای پیدا كردهای ولی اصحاب كهف مرده نیستند بلكه در خواب هستند. همان گونه كه خداوند می فرمایند :
{وَتَحْسَبُهُمْ أَیقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ ۚ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ ۖ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالْوَصِیدِ ۚ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾}صدق الله العظیم [الكهف]
امام مهدی منتظر حق امام ناصر محمد یمانی برایتان بیان کرده است دلیل فرار كسی كه بدون اطلاع قبلی از قد و اندازه اجسامشان آنها را پیدا كند چیست. دلیل این است كه آنان از آیات عجیب خداوند واز امتهای پیشین بعد از قوم عاد هستند. پس به اجساد قوم عاد نگاه كن شاید كه از موقنین باشی. واما توصیف اجساد قوم عاد و ثمود از نظر بزرگی، شبیه اجساد اصحاب كهف است زیرا كه از نظر زمانی نزدیك آنها هستند و اصحاب كهف بعد از قوم عاد و ثمود هستند. خداوند خصوصیت جسمی قوم عاد و ثمود را در قرآن توصیف نموده و اجساد آنان بسیار بزرگ است بدین ترتیب كه بلندترین شما پیش آنان همانند بچهای است كه در كنار بلندترین مردان شما راه برود و این را از این فرمایش خداوند استنباط می كنید :
{كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾}صدق الله العظیم [القمر]
آیا میدانید كه اعجاز نخل چیست؟ آن تنه بلند درخت خرماست هنگامی كه از زمین بیرون آمده و بر روی زمین بیافتد. هم چنین خداوند تشبیه حق را در این آیه بیان نموده است :
{فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیةٍ ﴿٧﴾}[الحاقة]
ای مردم! قرآن عظیم بزرگی اجساد این قوم رادر این فرمایش خداوند برای شما شرح میدهد :
{فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیةٍ ﴿٧﴾}،
هم چنین در این فرموده خداوند تعالی :
{كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾}صدق الله العظیم
زیرا بلندی آنها شبیه بلندی تنه افتاده درخت خرماست و قرآن در توصیفهایش دقیق است. پس بلندی آنها حتما به اندازه بلندی تنه درخت خرماست، پس در كنار تنه درخت خرما بایستید تا تفاوت بلندی بین ما و آنها را که به اندازه تفاوت بین ما و تنه درختان بلند خرماست، ببینید. آیا سخن حق را باور میكنید و به هر روش و وسیلهای به دنبال حقیقت هستید؟ و اگر به دنبال زندگان در حال خواب [اصحاب كهف] هستید، به روستای الاقمر در استان ذمار شرق «حورور» بروید تا اصحاب كهف را در روستای الاقمر بیابید تا حقیقت فرمایش خداوند را بدانید :
{لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾}صدق الله العظیم.
پس بدانید كه فرار به خاطر مواجهه ناگهانی با اجساد انسانهای غول پیكری است كه كسی شبیه آنها را ندیده است و شما خود را در نزد آنها كوچك و حقیر میبینید، به خدا سوگند كه غیر از حق چیزی نمیگویم آیا به قرآن عظیم ایمان میآورید؟ و ما هم چنان آیات زیادی برای تردیدكنندگان داریم تا به حق آنها را وادار به سكوت كنیم .
و از خداوند میخواهم كه به ابن عمر بهترین پاداشی را که به بندگان صالحش می دهد، عنایت فرماید؛ زیرا او به حق مردی است كه برای تصدیق حق تلاش و مجاهدت میكند تا به مردم بگوید: «ای مردم! از مهدی منتظر كه با بیان حق قران مطابق با واقعیت با شما سخن می گوید، پیروی کنید». خود او بر این امر شاهد است و من از او بیهوده تمجید نمیكنم و میدانم كه او مستحق تمجید است و میدانم كه از من پاداشی نمیخواهد، بلكه حب و قرب و رضوان نفس خداوند را طلب میكند و من بر این امر شهادت میدهم ، خداوند از او راضی باشد و راضیش نماید... خداوند او را از بیماری شفا دهد كه کسی جز قانطین از رحمت خداوند مایوس نمیشود.
اما درخواست مباهله از آن خوشحالم و میگویم :
بسم الله الرحمن الرحیم
[خداوندا بندهات ناصر محمد یمانی به حق لا اله الا انت و به حق رحمتی که بر خود نوشته و فرض کردهای و به حق بزرگی نعیم رضوان نفس از تو درخواست میکند؛ اگر من در مورد مهدی منتظر به ناحق سخن گفته و نسبت دروغ به تو داده و مهدی منتظر نباشم، لعنت خداوند و ملایکه و تمام مردم برمن باد و اگر «باعث عن الحقیقه» مهدی منتظر حق کتاب را تکذیب کند؛ من به حق لا اله الا انت و به حق رحمتی که بر خود فرض کردی و به حق بزرگی نعیم رضوان نفست از تو درخواست میکنم او و تمام مسلمانان را مورد مغفرت و بخشش خود قرار دهی چون آنها نمیدانند من مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم وإنا لله وإنی إلیه لراجعون، هرکس از من پیروی کند از من است و هرکس عصیان کرد؛ تو غفور و رحیمی و رحم تو بر بندگانت بیش از این بندهات است و وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی]
و سلام علی المرسلین، والحمدُ لله ربّ العالمین..
أخوك رحمة الله التی وسعت كلّ شیء إلا من أبى أن یتبع الحقّ وهو یعلم أنه الحقّ المهدی المنتظر ناصر محمد الیمانی..
اقتباس المشاركة 4988 من موضوع من المهديّ المنتظَر إلى الباحث عن الحقيقة، ومزيدٌ من الفتوى عن أهل الكهف ..
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
01 - 06 - 2008 مـ
10:25 مساءً
ــــــــــــــــــــ
من المهديّ المنتظَر إلى الباحث عن الحقيقة
ومزيدٌ من الفتوى عن أهل الكهف ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي وحبيبي وأسوتي محمد رسول الله وآله الأطهار وعلى جميع المسلمين الذين لا يشركون بالله ربّ العالمين، وسلامٌ على المرسلين، ولا أفرّق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، وبعد..
عجباً أمرك أيها الباحث عن الحقيقة فكيف تطلب المباهلة وأنت لا تزال باحثاً عن الحقّ؟ فقد وجدت المهديّ المنتظَر الحقّ إن كنت تريد الحقّ وتطلب المباهلة من الحقّ فبئس ما يأمرك به إيمانك بالقرآن العظيم، وذلك لأني المهديّ المنتظَر الحقّ أخاطبكم بالبيان الحقّ للقرآن العظيم ولا آتيكم بالبيان الحقّ بالرأي وقول الاجتهاد؛ بل أنطق بالبيان الحقّ للقرآن من نفس القرآن ولا أتجرأ أن أقول مثلك على الله ما لا أعلم فذلك من أمر الشيطان وليس من أمر الرحمن. وقال الله تعالى: {يَا أَيُّهَا النّاس كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ أنه لَكُمْ عَدُوٌّ مبين ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
وتجد أمر الله في القرآن العظيم بأنه حرّم عليكم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون. وقال الله تعالى: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ ربّي الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الحقّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
ويا أيها الباحث عن الحقيقة، إنك لا تكذّب ناصر اليماني بل تكذّب بآيات الله ربّ العالمين، وذلك لأنّ الله هو من قال بأنّ أصحاب الكهف ثلاثة، وإنما قال ذلك ناصر اليماني بإذنِ الله، وهذا القول هو القول الحقّ الذي قاله ناصر اليماني وأتباعه المصدقين ولم يكن رجماً بالغيب ولم يَقُل الله بأنّ قول ناصر اليماني وأتباعه كان رجماً بالغيب، وقول ناصر اليماني وأتباعه لا يزال في علم الغيب ولذلك قال الله تعالى: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} [الكهف:22]. ولم يَقُل الله بأنّ هذا القول كان رجماً بالغيب؛ بل ما قيل في شأنهم من قبل كان رجماً بالغيب.
فتعال لأزيدك علماً من قبل المباهلة لعلك تُبصر الحقّ فتتبعه إن كنت تريد الحقّ. وقال الله تعالى: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ} صدق الله العظيم [الكهف:22].
وإذا تدبرت الآية يا أيها الباحث عن الحقيقة فسوف تجد بأنّ القول الأول والذي لم يُقَل ولا يزال في علم الغيب هو القول الحقّ، وهو قول المهديّ المنتظَر الحقّ وحزبه، ولم يَقُل الله بأنه رَجمٌ بالغيب. أمّا الأقوال التي قيلت في ذلك الزمن من أقوال اليهود والنّصارى فجميعها رَجم بالغيب، وجميع الأقوال التي قيلت هي أقوال أهل الكتاب من اليهود والنّصارى، ولذلك تجد قول الله لرسوله: {وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿٢٢﴾} [الكهف].
أي لا يستفتِ في أصحاب الكهف {مِّنْهُمْ أَحَدًا} أي من أهل الكتاب. وبقي لدينا قولٌ وهو القول الذي لم يُقَل ولا يزال في علم الغيب في زمن الأقوال التي قيلت في ذلك الزمن ولم يَقُلِ الله بأنه قد قيل بل قال الله تعالى: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صدق الله العظيم.
وكذلك بيّن لكم ربّي عددهم في القرآن وأنه لا يعلمهم سبحانه إلا قليل، وليست الأرقام التي قد قيلت في شأن عددهم، وأن القول الحقّ الذي لم يُقَل بعد ولا يزال مبنيّاً للمجهول وهو الأقل وهو القول الأول: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:22].
فإذا تدبرت الآية تجد بأنّ الله قد أخبركم أي الأقوال حقّ، والفتوى في قوله تعالى: {قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ}.
وربّما الجاهلون الذين يقولون على الله ما لا يعلمون يقولون: "إن الله يقصد بقوله ما يعلمهم إلا قليلٌ أي قليلٌ من النّاس الذين يعلمونهم". ولكن الله أمر رسوله أن يقول: {قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ}، فهذا الأمر بالقول من الله لرسوله مع الفتوى: {قُل ربّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ}، أي أن الله أعلم بعددهم ما يعلمُهم الله إلا قليل، فهنا يتوقف المُتدبر فيقول: "إذاً عددهم قليل لأنّ الله قال إنهم أقل مما قالوا في شأن عددهم وأنه لا يعلَمُهم إلا قليل، ومن خلال ذلك فلا بد أن يكون عددهم إمّا اثنين أقل من جميع الأرقام التي ذُكرت، وإمّا أن يكون عددهم أقلَّ الأرقام التي ذُكرت وهو: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صدق الله العظيم".
ولكن هذا القول يحتاج أيضاً إلى مزيدٍ من السلطان وعليك أن تذهب إلى قول المخاطِب من أصحاب الكهف كم كان يخاطب حين قال: ابعثوا أحدكم بورقكم هذه الى المدينة. وهنا يتبيّن لك أنه كان يخاطب أكثر من واحدٍ وهم اثنان، فتأكد لك أنهم ثلاثة وأنّ القول الحقّ هو القول الذي لم يقله أهل الكتاب من اليهود والنّصارى، وهو القول الذي لا يزال مبنيّاً للمجهول في علم الغيب، وها هو قد قيل على لسان المهديّ المنتظَر وحزبه أنهم ثلاثة ورابعهم كلبهم، والمهديّ المنتظَر وحزبه المصدقين هم الحزب الحقّ الذي أحصى عددهم بالحقّ وقصتهم وزمن لبثهم، وسوف يُعثر عليهم فيتبيّن لكم أنّ المهديّ المنتظَر وحزبه هم الوحيدون الذين هم على الحقّ. ولذلك قال الله تعالى: {ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:12].
والمهديّ المنتظَر وحزبه هم الوحيدون الذين أحصوا لبثهم وقصتهم وأسمائهم وشأنهم من البداية إلى النهاية، وأمّا كلبهم فقد أراني الله بأنّ لونه أحمر وسوف ترى ذلك يوم العثور عليهم فكم أنت من الجاهلين من الذين لا يعلمون، وإذا كنت من أولي الألباب الذين يتدبّرون الكتاب فسوف تجد الحكمة من بقاء أصحاب الكهف في قوله تعالى: {ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا} صدق الله العظيم.
وأمّا الذين عثروا عليهم من قبل لا يعلمون ما شأنهم وما هي قصتهم وكم لبثهم وما أسمائهم فتنازعوا في قصتهم وكلٌ يأتي له بخبرٍ رجماً بالغيب، ومن ثم ردّوا علمهم لخالقهم: {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ} [الكهف:21].
وقد بيّن لكم المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ما هي الحكمة من بقائهم وهو من أجل اتّباع المهديّ المنتظَر الحقّ وحزبه الذي أحصى عددهم ولبثهم الأول والثاني وقصتهم وأسمائهم، ومن ثم زادني الله علماً بلون كلبهم أنه أصفر يميل إلى الحمرة كمثل لون الكلاب المعروف لديكم ليس أسوداً ولا أبيضاً بل اللون الآخر، ونحن نسمي هذا اللون أحمراً وآخرين يسمونه أصفراً، والمهم قد علمتم أي لون أقصد بالضبط من ألوان الكلاب، وكذلك بيّن المهديّ المنتظَر الحقّ ناصر محمد اليماني أن العثور عليهم هو حكمة إخفائهم من الأعين حتى يأتي زمن الحكمة من بقائهم، وذلك لأنهم شرط من شروط الساعة الكبرى.
وقد بيّن الله لكم هذه الحكمة من العثور عليهم من أجل التمويه والإخفاء حتى يأتي زمن أشراط الساعة الكبرى، وقال الله تعالى: {وَكَذَٰلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا} صدق الله العظيم [الكهف:21].
ولربّما الجاهلون يقولون: "إنما هذه الحكمة تخصّ الذين عثروا عليهم" . ومن ثم نردّ بأنّ الذين عثروا عليهم لم يعلموا أيَّ شيء لا عن قصتهم ولا عن أسمائهم ولا عن الحكمة من بقائهم، إلا أنهم علموا أنه لا بدّ أن تكون لهم حكمةٌ إلهيّةٌ في الكتاب: {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا ربّهم أَعْلَمُ بِهِمْ} صدق الله العظيم.
ويا أيها الباحث عن الحقيقة، إنّ أصحاب الكهف والرقيم في محافظة ذمار في قرية الأقمر في كهفٍ بجانب بيت رجلٍ يُدعى محمد سعد، ويجعل فيه محمد سعد طعام الأنعام، فهل بعد هذا البيان بيان؟ وأقسم بالله ربّ العالمين إنهم لفي محافظة ذمار فلا تُمارِ فيهم أيها الباحث عن الحقيقة والكذب حباله قصيرة، وكأنك من المرجفين المشككين من الذين يصدّون عن الحقّ ليبعثوا الشكّ في قلوب المصدقين لعلهم يرجعون، وتالله إن كنت كذلك فلا تضلّ إلا نفسك وتلك من آيات الله للموقنين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ۚ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ ۗ مَنْ يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
وإن كنت عثرت عليهم في مكانٍ آخر فهيّا بيِّنهم للعالمين إن كنت من الصادقين، ولعلك عثرت على جُثث موتى محنطين، ولكن أصحاب الكهف ليسوا أمواتاً بل رقوداً. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
وقد بيّن لكم المهديّ المنتظَر الحقّ الإمام ناصر محمد اليماني عن سبب الفرار لمن يعثر عليهم وهو لم يحِط بمدى طولهم وخلق أجسامهم، وذلك لأنهم من آيات الله عجباً، وهم من الأمم الأولى ويلون قوم عاد، فانظر لأجساد قوم عاد لعلك تكون من الموقنين. وأمّا وصف أجسام قوم عاد وثمود فضخامتها تشبه أجسام أصحاب الكهف، وذلك لأنّ أصحاب الكهف على مقربةٍ منهم في الزمن فهم من بعد عاد وثمود، وكذلك أجساد عاد وثمود ضخمة فقد وصفها لكم القرآن في ضخامتها بأنهم عمالقة فيكون أطولكم إلى جانب أحدهم كمثل طفل يمشي إلى جانب أطول رجل فيكم، وتستنبطون ذلك من خلال قول الله تعالى: {كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [القمر].
فهل تعلمون ما هو أعجاز النخل؟ وهو ساق النخلة الطويل إذا انقعر من الأرض فخوى على الأرض ساقطاً، وبين لكم التشبيه الحقّ كذلك في قول الله تعالى: {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾} [الحاقة].
وإنما يا قوم يشرح لكم القرآن العظيم ضخامة هؤلاء القوم في قوله تعالى: {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾}، وكذلك قوله تعالى: {كَأنهمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم، وذلك لأنّ طولهم يشبه طول أعجاز النخل، والقرآن دقيق في وصفه فلا بد أن طولهم كطول جذوع النخل، فليستقِم أحدكم إلى جانب جذع نخلة وسوف يجد الفرق بيننا وبينهم كالفرق بيننا وبين طول جذوع النخل العملاق، فهل أنتم مصدقون وتبحثون عن الحقّائق على الواقع الحقيقي بكل حيلةٍ ووسيلةٍ كلّ منكم على قدر جُهده وحيلته؟ وإن أردتم الأحياء النائمين فاذهبوا الأقمر بمحافظة ذمار شرقي حورور فتجدوا أصحاب الكهف في قرية الأقمر لتعلموا حقيقة قول الله تعالى: {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم، فتعلموا إنما الفرار من التفاجؤ لأجساد بشرٍ عمالقة لم يُرى مثلهم قط ويرى أحدكم نفسه حقيراً صغيراً إليهم.
وأقسم بالله العلي العظيم لا أنطق لكم بغير الحقّ فهل تؤمنون بالقرآن العظيم؟ فلا نزال ندخر آيات كثيرة للممترين فنلجمهم بالحقّ إلجاماً.
وأرجو من الله أن يُجازي ابن عمر عني بخير الجزاء بأفضل ما جازى به عباده الصالحين، وذلك لأنه حقاً رجلٌ يسعى للتطبيق للتصديق على الواقع الحقيقي ليقول للناس: "يا قوم اتّبعوا المهديّ المنتظَر الذي يخاطبكم بالبيان الحقّ للقرآن تجدونه حقّ على الواقع الحقيقي" . وهو على ذلك من الشاهدين، فلا أثني عليه إلا وأنا أعلم أنه يستحق الثناء، وأعلم أنه لا يريد مني جزاءً ولا شكوراً بل يريد حبّ الله وقربه ورضوان نفسه، وأنا على ذلك من الشاهدين. رضي الله عنه وأرضاه وشفاه وعافاه إن ربّي سميع الدُعاء فلا ييأس من رحمة الله إلا القانطون.
بسم الله الرحمن الرحيم
وأمّا طلبك للمباهلة فأبشر بذلك، وأقول :
اللهم عبدك ناصر محمد اليماني يسألك بحقّ لا إله إلا أنت وبحقّ رحمتك التي كتبت على نفسك، وبحقّ عظيم نعيم رضوان نفسك إن كنتُ مفترٍ عليك بغير الحقّ في شأن المهديّ المنتظَر ولست المهديّ المنتظَر فإن عليّ لعنة الله والملائكة والنّاس أجمعين، وإن كان يُكذب الباحث عن الحقيقة بالمهديّ المنتظَر الحقّ في الكتاب فإني أسألك بحقّ لا إله إلا أنت وبحقّ رحمتك التي كتبت على نفسك وبحقّ عظيم نعيم رضوان نفسك أن تغفر له ولجميع المسلمين فإنهم لا يعلمون أني المهديّ المنتظَر الحقّ من ربهم، وإنّا لله وإنّا إليه لراجعون، فمن تبعني فإنه مني ومن عصاني فإنك غفور رحيم وأنت أرحم بعبادك من عبدك ووعدك الحقّ وأنت أرحم الراحمين.
وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوك رحمة الله التي وسعت كلّ شيء إلا من أبى أن يتبع الحقّ وهو يعلم أنه الحقّ؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
__________________
-1-
از امام مهدی به" الباحث عن الحقیقة"
و فتوای بیشتردرمورد اصحاب کهف ...
اقتباس المشاركة 125684 من موضوع بیانات امام مهدی منتظر درباره اصحاب کهف و رقیم
اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..